كاش گاهي مرد بودم غم هايم را به خيابان ميبردم و گاهي سيگاري دود ميكردم
كاش گاهي مرد بودم شادي هايم را به كوچه ميبردم و با صداي بلند مي خنديدم
بدون آنكه از نگاههاي مردم معذب شوم....بدون آنكه ماشيني براي سوار شدنم ترمز كند...
كاش گاهي مرد بودم
نظرات شما عزیزان: